بسم الله الرحمان الرحیم.
سلام.
سنگ تراشی ها و نقوش برجسته تخت جمشید
از مهمترین آثار کشف شده در منطقه تخت جمشید میتوان به سنگ نوشتهها و نقش برجستههایی اشاره کرد که در قسمتهای مختلف کاخها و بناهای این منطقه حک شدهاند. بهدلیل قدمت تخت جمشید، این یافتهها از مهمترین سندهای تمدنهای اولیه برای تاریخ در جهان به شمار میروند و دانشمندان و پژوهشگرانی از سراسر جهان سعی در رمزگشایی و خوانش این کتیبهها و آثار داشته و دارند. بخشهای زیادی از خطوط حک شده بر کتیبهها امروز خوانده شدهاند؛ اما هنوز هم در نقاط مختلف جهان رمزگشایی از این کتیبهها ادامه دارد.
از بررسی کامل نقش برجستهها میتوان نتیجه گرفت که پیام پادشاهان هخامنشی به آیندگان، نشان دادن اتحاد، برابری اجتماعی و فرهنگ غنی در ایران باستان بوده است
آثار به جا مانده در تخت جمشید از دوران پادشاهی داریوش اول بین سالهای ۵۵۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد، پادشاهی خشایارشاه بین سالهای ۴۸۶ تا ۴۶۵ پیش از میلاد و پادشاهی اردشیر اول بین سالهای ۴۶۵ تا ۴۲۵ پیش از میلاد باقی ماندهاند. گرچه آرامگاه این پادشاهان در منطقه نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید قرار دارد، کاخهای محل سکونت و پادشاهی آنها در تخت جمشید واقع بوده است و این پادشاهان مدت زیادی از دوران حکومت خود را در تخت جمشید گذراندهاند.
با بررسی دقیق تندیسها، سرستونها، کتیبهها و سایر حفاریهای موجود در منطقه تخت جمشید و با توجه به اشیای یافت شده از این منطقه، کارشناسان توانستهاند به ابزار استفاده شده در کنده کاریها دست پیدا کنند. در بیشتر آثار حفاری شده از سرب آب شده برای حفاطت از این آثار و همین طور چرم استفاده کردهاند. در میان ابزار معماری باقی مانده، ابتداییترین وسایل مهندسی نیز به چشم میخورند که تصویری از شیوه مهندسی بناها را ارائه میدهند.
از دیگر خصوصیتهای تندیسها و مجسمههای کشف شده، آثار باقی مانده از رنگ روی آنها است. گرچه امروزه اثر زیادی از رنگها روی این آثار دیده نمیشود، استفاده از سنگهای زینتی، رنگهای متنوع و تزیینات روی این آثار کاملا مشخص و دلیل باقی ماندن بسیاری از قسمتهای تراش خورده با جزئیات کامل، محافظت رنگ از لایههای زیرین بوده است. زیور آلات روی تندیسها و همین طور تزیینات روی موها و صورتها را نیز با طلا و سنگهای قیمتی انجام داده بودند، که امروزه تنها جای خالی آنها را میتوان دید. از زمان دقیق حفاریها هیچ اطلاعی در دست نیست و نمیتوان مشخص کرد که حکاکیها چه مدت زمان بردهاند؛ اما عمق ظریف کاریها نشاندهنده ماهها و شاید سالها تلاش هنرمندان سنگ تراش است.
نقوش برجسته تخت جمشید روی همه کاخها دیده میشوند. کاخهای اصلی در مرکز تخت جمشید، کاخهای جنوب و جنوب غرب و کاخهای شرقی منطقه تخت جمشید همگی با نقش برجستهها تزئین شدهاند. حکاکیهای نقوش برجسته روی سردرها، پلکان ورودی کاخها، چهارچوبها و پنجره ها دیده میشوند. در بیشتر این نقوش، پادشاهان هخامنشی در حالت ایستاده یا نشسته بر تخت پادشاهی، مورد تمجید قرار میگیرند.
نقوش برجسته روی ضلع شرقی و پلکان ورودی کاخ آپادانا نسبت به سایر حکاکیها، آسیب کمتری دیدهاند. در این نقوش برجسته شاه بههمراه نگهبانها، درباریان، اسب و ارابهها و بزرگان دربار حک شدهاند. روی پلکانها صف طولانی از سربازها را به تصویر کشیدهاند. تعداد نقوش حک شده بر دیوارهای کاخ آپادانا از ۸۰۰ نقش فراتر میرود. همین تصویر را بهصورت برعکس بر دیوار شمالی کاخ آپادانا نیز کندهاند که متاسفانه آسیب زیادی دیده است. بیرون پلکانهای جنوبی، کمانداران پارسی و داخل کاخ خدمتگزاران با پوشش خاص حکاکی شدهاند.
بر پلکان کاخهای خشایارشاه، داریوش و اردشیر نیز نقوش برجسته سربازان هخامنشی و خدمتگزاران به چشم میخورد. در اضلاع غربی کاخهای داریوش و اردشیر، نقشهایی از ملتهای تابعه را حک کردهاند. از دیگر تصاویر نقش بسته بر دیوارها و ورودی این کاخها میتوان به تصاویر پادشاهان در حال مبارزه با دیوهای افسانهای اشاره کرد.
درمجموع بیش از ۳۰۰۰ نقش برجسته در قسمتهای مختلف کاخهای تخت جمشید وجود دارند که در همه آنها میتوان مفاهیمی مشترک یافت. تعداد این نقوش در مقایسه با سایر نقوش برجسته به جا مانده از هخامنشیان در دیگر نقاط فارس قابل مقایسه نیست و میتوان نتیجه گرفت که سنگ تراشی در دوران هخامنشیان از تخت جمشید آغاز شده است. کشف و تحقیق روی نقش برجستههای تخت جمشید در ابتدا توسط تیم باستانشناسی آمریکایی، به سرپرستی پروفسور هرتسفلد در حدود سالهای ۱۹۳۰ میلادی شروع شد و همچنان نیز ادامه دارد. کتیبههای کشف شده در تخت جمشید نیز بسیار جالب توجه هستند که خوانش بیشتر آنها توسط همین تیم آمریکایی انجام شده و نتایج آن به چاپ رسیده است.
شرح متون حک شده بر سنگ نوشتههای تخت جمشید به شرح زیر هستند:
متن سنگ نبشته های داریوش بزرگ (سومین پادشاه هخامنش)
داریوش شاه کبیر، شاه شاهان، شاه سرزمینها، پسر ویشتاسپ هخامنش، کسی که سازنده این کاخ است. اهورا مزدای بزرگ که کشور پارس زیبا، دارنده اسبان خوب، دارنده مردان خوب را به من ارزانی داشت به خواست اهورا مزدا و نیز من داریوش شاه از دیگری نمی ترسم، اهورا مزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورا مزدا از دشمن، از خشکسالی و از دروغ بپاید. به این کشور نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ، بیایید این را من چون بخشایشی از اهورا مزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد. من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم.
داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا اینها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونیهایی خشکی و (آنها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید. داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی.
داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا، بزرگترین بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.
متن کتیبههای خشایارشاه
خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یک شاه از بسیاری. یک فرماندار از بسیاری. من خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارنده همه گونه مردم، شاه در این زمین بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی. به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد، که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده میشود، آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم. اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آنچه را که به دست من ساخته شده و آنچه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید. داریوش را پسران دیگری بودند، ولی چنانکه اهورامزدا را کام بود، داریوش، پدر من، پس از خود، مرا بزرگترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت، به خواست اهورامزدا من بر جایگاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، بسیار ساختمانهای والا ساختم. آنچه را که به دست پدرم ساخته شده بود، من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آنچه را که من ساختم و آنچه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم. پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب آرشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم آرشام هر دو در آن هنگام زنده بودند، اهورامزدا را چنین کام بود، داریوش، پدر من، او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد، او بسیار ساختمانهای والا ساخت.
سنگ نبشته اردشیر یکم
خدای بزرگ است اهورامزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید، که اردشیر را شاه کرد. به خواست و تأیید اهورامزدا، این کاخ را که پدرم خشایارشاه بنایش را شروع کرده بود، تمام کردم. باشد که اهورامزدا، مرا و شهریاری مرا و آنچه که من کردم، جاودان دارد.
از بررسی کامل نقش برجستهها میتوان نتیجه گرفت که پیام پادشاهان هخامنشی به آیندگان، نشان دادن اتحاد، برابری اجتماعی و فرهنگ غنی در ایران باستان بوده است و شاید به همین دلیل امروزه در سراسر جهان، پرسپولیس را میشناسند و برای بازدید از آن به ایران سفر میکنند.